7) آیا نئولیبرالیسم ناجی راست میشود؟
دربارهی عباس آخوندی و مواضع سیاسی-اقتصادیاش

عباس آخوندی قائم مقام ائتلاف اصولگرایانی بود که در انتخابات سال 88 از موسوی حمایت کردند. وی پس از گذشت چهار سال، وزیر مسکن و شهرسازی دولت یازدهم شد؛ دولتی که با شعار اعتدال سر کار آمد. «برادر آخوندی» که در گذشتهای نهچندان دور عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی بود، پس از گذشت حدود 30 سال، آرا و افکارش چرخش محسوسی کرده است؛ چرخشی که او را در زمرهی حامیان امروزی «بازار آزاد» قرار میدهد. هر چند که طرفداری از معنای خاصی از بازار آزاد در سابقهی راست سنتی، که آخوندی یکی از آنان به شمار میرفت، وجود دارد، ولی راست سنتی هیچگاه با نئولیبرالهای امروزی سر سازگاری نداشتهاند.
آخوندی پس از آنکه سال 92 سکان وزارت راه و شهرسازی را در دست گرفت در چند جبهه بهصورت همزمان ایفای نقش میکند. «مرد تریبونها» لقبی است که با اندکی تسامح میتوان برای آقای وزیر برگزید؛ تریبونهایی که مکان مناسبی برای حمله آخوندی به هرگونه چپگرایی در اقتصاد است. [i] از طرف دیگر، عمل مدیریتی آخوندی به نوعی عملگرایی نزدیک است که بعضی از راستگراها در سالهای گذشته به آن شناخته شدهاند که مهمترین آنها بیشک محمدباقر قالیباف است. عملگرایی قالیباف نوعی راستگرایی جدید است که سعی دارد بهجای اتخاذ مواضع صریح سیاسی و تقید به ایدئولوژی جناح راست، دیدگاه سیاسی خود را در عمل ظهور دهد و با نشان دادن توان اجرایی و کارکردی خود، جایگاهی در سیاست برای خود دستوپا کند؛ راستگراییای که در عین ترقیخواه بودن، عرصهی ادارهی جامعه را زمین مناسبی برای تحقق اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود میبیند. نقطهای که آخوندی را از قالیباف جدا میسازد، نوع ورود و ابزار ورود آنها به سیاست است. اگرچه آخوندی هم مانند قالیباف از طرح مباحث ایدئولوژیکی که راستها به پایبندی به آن شناخته میشدند فاصله گرفته است و سعی دارد با نحوهی خاصی از ادارهی جامعه آن شعارها را محقق کند، اما برخلاف قالیباف، رویکرد نئولیبرال اقتصادی را بهعنوان زبان ایدئولوژیک خود برگزیده است و در مباحث سیاسی از آن استفاده میکند.
مباحث اقتصادی در عرصهی سیاسی همواره جایگاه مهمی داشته است. ولی چرا آخوندی اقتصاد را برای حضور در عرصهی سیاست انتخاب کرده است؟ جواب این پرسش تا حدودی به گذشتهی او مربوط است؛ گذشتهای که همواره با اقتصاد عجین بوده و لباس سیاست را به واسطهی آن برای آخوندی بههمراه داشته است. دورهی وزارت او در دولت سازندگی و همچنین انواع پستهای اجرایی در دورهی پس از انقلاب، دلایل گرایش آخوندی به اقتصاد است. ولی گرایشات روشنفکری و تبدیل شدن به مدافع اقتصاد نئولیبرال، خواستگاه دیگری دارد. داشتن مدرک اقتصاد سیاسی از دانشگاه هالووی لندن به نظر بیش از موارد دیگر، وی را به چنین اظهاراتی کشانده است. البته داشتن کرسی استادی مطالعات جهان دانشگاه تهران نیز در آن بیتأثیر نبوده است.
آخوندی دچار چه چرخشی شده است؟ پاسخ به این سؤال را فقط در عملکرد او در مقام وزیر دولت یازدهم نباید جستجو کرد، بلکه همانطور که پیشتر به آن اشاره شد چرخش نظری او مبدأیی دانشگاهی دارد؛ چرخشی که او را به نئولیبرالها نزدیک کرده است و همنوا با آنها با پیش کشیدن تاریخ معاصر کشور و تجربهی مدرنیزاسیون سعی در نقد این تاریخ را دارد. آنها بهطور هماهنگ اقتصاد دولتی را مورد هجمه قرار میدهند که البته نقطهی اشتراک خوبی به حساب میآید. چرخش آخوندی به عنوان عنصر سیاسی راستگرا و همراهی او با نئولیبرالها چه جایگاهی دارد؟ آیا این همراهی پایدار خواهد بود؟ آیا آخوندی مشی سیاسی خود را تغییر خواهد داد؟
آقای وزیر که حامی یکی از پر نفوذترین مجلات لیبرال اقتصادی کشور است و حتی یکی از تأمینکنندههای مالی اینگونه نشریات نیز بهحساب میآید [ii] ، یقیناً عاملی مهمتر از دغدغهی بازار آزاد وی را ترغیب به همراهی جریان نئولیبرال کرده است؛ عاملی که هدف سیاسی او را بهعنوان یک راستگرا تأمین کند؛ راستگرایی که در دولتی میانهرو فعالیت میکند و سعی در حفظ مشی اعتدالی دارد. نکتهی قابل توجه، استفاده از پایگاه طرفداران اندیشهی بازار آزاد است؛ جریانی که سالهاست داعیهی اقتصاد آزاد را در ایران دنبال میکنند. آنچه همراهی وزیر با این جریان را نمایان میکند استفاده از ادبیات راست و چپ است که مکرر در صحبتهای وی دیده میشود و ظاهراً عمدی در این کار نهفته است. اصرار آخوندی به استفاده از این ادبیات نئولیبرالهایِ ایرانی را با وی همراه میسازد [iii] . شاید این همراهی به گونهای رهبری آخوندی را در این مسیر بازنمایی کند، رهبری یک نیروی راست گرا بر جریانات دانشگاهی و لیبرال کشور که هدفی به ظاهر مشترک دارند.
جایگاه این توافق ضمنی برای آنها چگونه است؟ در نگاه نئولیبرالهای وطنی [iv] ، بازار یگانه عنصری است که با حاکم شدن منطق آن، همهی مسائل ما حل خواهد شد. پس موضع عملی ما، باید متمرکز بر اقتصاد باشد، و در دل اقتصاد و با اجرای صحیح آن، که همان اجرای بیکموکاست قانون بازار آزاد است، جامعهی آرمانی هم بهوجود خواهد آمد و حتی دینداری مردم نیز بهبود خواهد یافت.
ولی از دید یک راستگرای سنتی، تاکید بر اقتصاد بههمراه تحکم سیاسی معنی مییابد و در نهایت اهداف غیرِاقتصادی را قوت میبخشد. بدین معنی اقتصاد از سیاست و فرهنگ جدا است و اقتصاد در جهت دستیابی به اهداف دیگر اهمیت مییابد و اقتصاد به تنهایی هدفی غایی در نظر گرفته نمیشود.
این دو جریان در صورتی در کنار هم پایدار میمانند که یک طرف ماجرا از بعضی از اولویتهای خود دست بکشد. در غیر این صورت در اندک زمانی اختلافات آنها آشکار خواهد شد؛ اختلافاتی سیاسی که آنها را در زیر یک چتر قرار نخواهد داد. تحکم سیاسی و حکومت دینی راستگرایان با دیدگاههای نئولیبرالها تناسبی ندارد. اگر بپذیریم که برای یک لیبرال، ایدئولوژی خاصی وجود دارد که برای آزادی بیش از ماهیت اقتصادی آن اهمیت قائل است، از آن دست نخواهد کشید، پس برای توافق با آخوندی به اختلاف میرسند، مگر اینکه آخوندی برای توافق و همراهی با آنها چرخشی ایدئولوژیک را بپذیرد!
بهنظر میرسد در چند سال اخیر تنها همدلی نئولیبرالها با دولت، در وزارت راه و شهرسازی صورت گرفته است. این همکاری را برخی با پیش کشیدن مفهوم «راست مدرن» برای امثال آخوندی توجیه کردهاند [v] و آن را جریانی خاص در سیاست ایران معرفی میکنند که ناظر بر تعدیل نظرات سیاسی راستهای سنتی است. ولی آنچه در اینجا بر آن تاکید داریم منطق هزینه و فایده است؛ منطقی که دو طرف را راضی نگه میدارد. ایدوئولوژیها دیگر بهصورت اصیل و عمیق، نقش کمتری ایفا خواهند کرد و آنچه آخوندی را در کنار نئولیبرالها قرار میدهد، در کوتاه مدت شعارهای یکسان ضد اقتصاد دولتی و در درجهی بعدی منطق هزینه و فایده اقتصادی است. سیاستی که در دل آن اقتصاد نقش آفرینی کند، دیگر نمیتواند از اقتصاد جدا باشد و معامله با اقتصادخواندهها یقیناً منطقی اقتصادی خواهد داشت. منطقی که در سالهای دیگر شاهد قوت آن خواهیم بود. پس در این مسیر اقتصاد از دو جنبه نقش آفرینی میکند: اول اینکه بصورت عمده با نزدیک شدن سیاسیون به طیفهای اقتصادی نقش این طیفها را در سیاست افزایش خواهند داد؛ دوماً منطق اقتصادی در عرصهی سیاست تقویت خواهد شد.
[i] سخنرانی متعدد وزیر در دانشگاه های تهران، صنعتی شریف، اتاق بازرگانی و. .
[ii] آخوندی عضو شورای سیاست گذاری مجلهی تجارت فردا و روزنامهی دنیای اقتصاد است و یکی از حامیان مالی این نشریات است. رجوع شود به سایت مجله تجارت فردا و روزنامهی دنیای اقتصاد.
[iii] رجوع شود به صحبتهای موسی غنینزاد در حمایت از رویکرد عباس آخوندی در همایش «پساتحریم، فرصتهای فراروی بخش خصوصی».
[iv] بطور عمده طیف دانشکده اقتصاد شریف و موسسه نیاورآن مد نظر است، افراد چون غنینزاد، طببیان و. ..
[v] مثلاً نگاه کنید به مقالهی «نیروها و تشکلهای سیاسی در ایران امروز» نوشتهی علیرضا علوی تبار در دسته بندی سیاسی جریان های پس از88 در شمارهی 90 مجله شهروند امروز.