معرفی یک سایت درباره نقد خط مشی ها در ایران
سایت تحلیلی جهانشهر به تازگی در زمینه نقد خط مشی ها و سیاست ها در ایران متون مختلفی را منتشر می کند. سایت جهانشهر در حوزه های مختلف سیاست علم و تکنولوژی، اقتصاد و تجارت، سیاست و اداره،، توسعه و فرهنگ، آموزش و تربیت به نقد خط مشی ها از منظری ساستی، علمی و فکری می پردازد. پیشنهاد می کنم سری به این سایت که رویکردی تحلیلی و انتقادی دارد بزنید.
بحران گذار از دولت-حکومت به حکمرانی
مهدی معافی
نارسایی خطمشیها یا سیاستها در ایران را به چه میتوان نسبت داد؟ (به اجرای خطمشی؟، به انتخاب اولویتها و دستورگذاری خطمشی؟، به مشکلات نهادی و قانونی در تدوین خطمشی؟، به مشکل ارزیابی و عدمانباشت نهادی تجربهی خطمشیها؟، و یا عدمتناسب مدل رایج خطمشی با زمینههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی به خاطر وضعیتتوسعهنیافتگی ایران). به بیان یکی از اساتید برجستهی خطمشیگذاری و مدیریت، حتی اگر تمام مراحل تدوین و اجرای یک خطمشی بهخوبی و به شکل کارامد طی شود، باز هم اثر متقابل اجرای کارامد و موفق یک خطمشی دریک سازمان یا وزارتخانه موجب بحران و ناکارامدی یک خطمشی در حوزهی دیگر میشود (مثلاً کارامدی وزارت علوم، بحران بیکاری فارغالتحصیلان را به وجود میآورد)؛ یعنی موفقیت یک بخش یا وزارتخانه موجب ناکامی خطمشیهای بخش یا وزارتخانهی دیگری میشود. چرا حتی با تدوین و اجرای خوب خطمشی، باز هم نتایج مطلوب حاصل نمیشود و بحران سیاستگذاری و خطمشیگذاری تداوم مییابد؟ در واقع مسئلهی همبستگی خط مشیها و اثر مضاعق متقابل نشانگر این نیست که کارایی یک سیاست/ خطمشی، کارایی خطمشی دیگری را نفی کرده است. مسئله این است که مثلاً کارایی وزارت علوم به صرف گسترش رشتهها و ظرفیتها نیست، بلکه به انتخاب حجم بهینه و رشتههای بهینه و با کیفیت مطلوب در نسبت با منطق کلی حکمرانی در جامعه است؛ فقط این افزایش مقیاس تولید و تولید انبوه نیست که نشانهی کارایی است، بلکه طرف تقاضا، میزان تقاضا و کفیت کالای تولیدی هم مطرح است. هر سیاستی نه فقط به فرایند درونی تدوین و اجرایش، بلکه باید به یک منطق حکمرانی و کردارها و اعمال متناسب آن حکمرانی در جامعه ارجاع یابد.
مسئلهی ما با دانشگاه چیست؟
محمود ناصری
رشد علمی در ایران بعد از انقلاب اسلامی، بسیار چشمگیر بوده است؛ از توسعهی ظرفیت کمی مراکز تحصیلات تکمیلی تا تعداد کتب و مقالات علمی منتشر شده، که هنوز هم هر سال، از رشد مثبت برخوردار است. نتایج این توسعهی علمی، اکنون به وضوح در صنعت و شهرسازی و خدمات شهری و صنایع دفاعی و نظامی و هوافضا و... ظاهر شده و همچنین خود را در ادبیات مورد استفادهی مدیران در لایههای مدیریتی و سیاستگذاری کشور نشان میدهد. اکثر دانشآموزان با هدف راهیابی به دانشگاه درس میخوانند و اغلب دانشجویان در تلاشند تا تحصیلات تکمیلی خود را کامل کنند. این توسعهی علمی، به جامعه نیز شکل جدیدی داده و خانهها و محلهها و مراکز تفریحی و بازارها و بیمارستانها و... را به صورت مدرن شکل داده است. تفاوت معماری سنتی با معماری جدید، غذاهای سنتی با غذاهای روز، تفریحهای جدید با تفریح در گذشته و... کاملاً آشکار است.
فهم و آموزش علوم انسانی
مهدی مظفری نیا
ما در آموزش علوم انسانی در ایران با وضعیتِ دشوارِ نه راه پیشی و نه راه پسی، مواجهیم. اگر غایت علوم انسانی را وصول به وضعیت توسعهیافتگی قلمداد کنیم، از آنجایی که وضع تاریخی-اجتماعی ایران با غرب یکسان نیست، علوم انسانی نه در توصیف توانا به شناخت و نه در تجویز ملائم با ارزشها و فرهنگ ماست. بدین سان آموزش علوم انسانی برای پرورش تکنسینهایی که بتوانند جامعه را مهندسی کنند با چالش ناکارآمدی روبهروست؛ پس کسالتآور میماند. به همین جهت و از سوی دیگر اگر غایت آموزش علوم انسانی را تحول در علوم انسانی اخذ کنیم با مسائل عدیدهی دیگری مواجه میشویم. چه بخواهیم تحول دفعی داشته باشیم (جایگزینی علوم حوزوی به جای علوم دانشگاهی) و چه تحول تدریجی، باید بدانیم که چه چیزی را میخواهیم متحول سازیم و چه چیزی را میخواهیم جای آن بنشانیم.
ضرورت اصلاح نحوهی آموزش علوم انسانی در ایران
محمود ناصری
«علوم انسانى روح دانش است. حقیقتاً همهى دانشها، همهى تحرکات برتر در یک جامعه، مثل یک کالبد است که روح آن، علوم انسانى است. علوم انسانى جهت میدهد، مشخص میکند که ما کدام طرف داریم میرویم، دانش ما دنبال چیست. وقتى علوم انسانى منحرف شد و بر پایههاى غلط و جهانبینىهاى غلط استوار شد، نتیجه این میشود که همهى تحرکات جامعه به سمت یک گرایش انحرافى پیش میرود.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از نخبگان و برگزیدگان علمى- 13/7/90)
مهدی معافی
1)
یکی از مناقشات هر سالهی
میان قوه مجریه و مجلس، بر سر قانون بودجه بوده است. در حالیکه مجلس با تأکید بر
حق قانونگذاری و نظارت خویش دست به تغییرات مهمی در لایحه بودجه میزند، دولت از
این امر گلایه میکند که اگر قرار است دولت در نقش سیاستگذار، تعیینکنندهی سیاستها
و خطمشیهای سیاسی و اقتصادی باشد، نباید لایحه دچار تغییرات ماهوی شود؛ همچنین
از آنجا که دولت در جایگاه مجری قرار دارد، تغییرات مجلسیان در بودجه و قیدهای
آنان، کار اجرا را دشوار میکند. از سوی دیگر مجلس با تأکید بر حق نمایندگی و نیز
جلوگیری از فساد و تخلف، اهمیت تغییرات و قوانین محدودکننده را متذکر میشود. در
نهایت، بودجهای تصویب و اجرا میشود که ناتوان از حل مسائل است.